اسب لاغر میان به کار آید...

پيش کمان ابرويش لابه همی‌کنم ولی گوش کشيده است از آن گوش به من نمی‌کند اسب لاغر میان به کار آید......

خود او نمی‌دانست راه زندگی‌اش چیست؟ دریا را، طوفان را دوست داشت، اما در ساحل هم آرامشی بود... اسب لاغر میان به کار آید......

زندگی با همه بدی‌هاش یه خوبی داره، که با گذشت زمان، شخصیت دوم آدم‌های اطرافت رو بهت نشون میده...! اسب لاغر میان به کار آید......

ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم
و به آنها وابسته می شویم و هر چه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را که بیشتر دوست داریم و میخواهیم بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم

موضوعات مرتبط: متفرقه، دلنوشته ها
برچسب‌ها: خاطره, دوستی

اسب لاغر میان به کار آید......

آدم‌ها فکر می‌کنن
برای کارهایی که دوست دارن،
همیشه وقت دارن
و لذت داشته‌هاشون رو نمی‌برن،
حتی حرف‌هاشون رو هم
به‌هم نمی‌گن و صبر می‌کنن.

اما من فهمیدم که ما آدم‌ها واقعاً
وقتی برای منتظر شدن
و تلف کردن نداریم.

اگر دنبال چیزهایی که دوست داریم نریم،
چیزی جز حسرت برامون نمی‌مونه...

موضوعات مرتبط: متفرقه، دلنوشته ها
برچسب‌ها: زمان, انتظار, حسرت

اسب لاغر میان به کار آید......